معرفی کتاب روانشناسی تربیتی نظریه و کاربست ترجمه یحیی سید محمدی
گزیده‌ای از پیشگفتار مؤلف
زمانی که برای اولین بار تصمیم گرفتم کتاب روانشناسی تربیتی: نظریه و کاربست را بنویسم، هدف بسیار روشنی در سر داشتم. می‌خواستم راهبردهایی را در اختیار آموزگاران آینده قرار دهم که برای آموزگار کارآمد شدن به آنها نیاز دارند. به نظر من اغلب کتاب‌هایی که تا آن زمان منتشر شده بودند در یکی از دو طبقۀ خشک یا پیش پا افتاده قرار می‌گرفتند. کتاب‌های خشک پر از پژوهش بودند ولی سبک نگارش آنها خیلی خشک و رسمی بود و رهنمودهای ناچیزی برای کاربست داشتند. خواندن کتاب‌های پیش پا افتاده راحت بود ولی از مسایل عقلانی که توسط پژوهش مطرح می‌شدند، بی‌بهره بودند. آنها توصیه‌هایی با منضمون «این روش را امتحان کنید!» داشتند، بدون اینکه به شواهدی بپردازند که اثربخشی این راهبردها را نشان دهند.
هدف من نوشتن کتابی بود که:
اطلاعاتی را ارایه دهد که کامل، به روز و پژوهش مدار باشد و در عین حال، واضح و عملی بوده و پر از نمونه‌ها و مثالهایی دربارۀ مفاهیم مهم باشد.
توصیه‌هایی را برای کاربست در بر داشته باشد که مستقیماً بر پژوهش کلاسی استوار باشند، طوری که مطمئن شوم وقتی کاری را که من توصیه کرده‌ام انجام دهید، مؤثر واقع شود.
به شما کمک کند تا آنچه را که در روانشناسی تربیتی آموخته‌اید به تدریس خود انتقال دهید و از طریق مثال‌های واقعی، بین نظریه و کاربست ارتباط برقرار کنید. با اینکه از اواسط دهۀ 1970 مشغول پژوهش تربیتی بوده‌ام ولی به این نتیجه رسیده‌ام که هرگز نظریه‌ها یا مفاهیم آموزشی را تا وقتی که کسی نمونۀ کاملی از آن را در کلاس درس به من ارایه نداده باشد، واقعاً درک نمی‌کنم و معتقدم که اغلب همکاران من (و قطعاً آموزگاران) همین احساس را دارند. در نتیجه، کلمات برای مثال یا مشابۀ آن صدها بار در این کتاب مشاهده می‌شوند.
برای خوانندگان جالب باشد؛ بنابراین سعی کرده‌ام این کتاب را به گونه‌ای بنویسم که وقتی آن را می‌خوانید تقریباً صدای دانش‌آموزان را بشنوید و بوی غذایی را که در کافه تریای مدرس پخته می‌شود، احساس کنید.
اینها هدف‌های من برای این کتاب از ویراست اول تا هشتم بوده‌اند. در هر ویراست، تغییراتی را در سرتاسر متن ایجاد کرده‌ام، به طوری که مثال‌های تازه‌ای را اضافه کرده‌ام، زبان آن را تعدیل نموده‌ام، و مطالب قدیمی و غیر ضروری را حذف کرده‌ام. من در مورد به روز نگه داشتن کتاب وسواسی هستم، به همین خاطر این ویراست بیش از 2000 مرجع دارد که بیشتر از یک سوم آنها مربوط به سال 2000 یا بعد از آن هستند. با اینکه برخی از خوانندگان ممکن است به نقل قول‌ها اهمیت زیادی ندهند ولی من می‌خواهم شما و استادان شما بدانید که چه پژوهشی از اظهارات من حمایت می‌کند و کجا می‌توان اطلاعات اضافی را پیدا کرد.
